چه روز مزخرفیه امروز.

انقدر که همسایه بغلیمون با سر و صداش اذیت کرد اخر مجبور به دادن تذکر شدیم و موقع تذکر کار به جنگ لفظی کشید

از اولش هم با تذکر مخالف بودم و نظرم رو این بود که به صاحبخونه اش بگیم تا اون وارد عمل بشه اما خوب هر چی تلاش کردم نتونستم حرفمو به کرسی بنشونم سر اخر اون چیزی که فکر میکردم شد،یه  درگیری لفظی شدید و ریده شدن به اعصابمون.

قبلا یعنی حدود پنج،شیش سال قبل خیلی اهل دعوا بودم بیش از حد اما کم کم فهمیدم چقدر کار احمقانه ایه،یه کار خیلی احمقانه.

اما امروز انگار برگشتم به اون دوران .(یه جور میگم اون دوران که انگار مارادونا از عصر طلاییش یاد میکنه)

بدجور داد و هوار کردم خط و نشون کشیدم و حتی کار داشت به درگیری فیزیکی هم میکشید اما همسایه ها نذاشتن.

الان بعد نیم ساعت تنها چیزی که از این به اصطلاح حماسه برام مونده یه اعصاب له و خرده .

دعوا هیچ برده یا بازنده ای نداره ،طرفین دعوا همه یه مشت بازنده ان .

همیشه اگر برام مشکل دعوایی پیش بیاد اولین کاری که میکنم یه معذرت خواهیه و گفتن کلمه "سالاری شما" و فراموش کردن قضیه اس ولی این حرکت امروز جواب نمیداد و باید جنگ جنگ تا پیروزی میشد.

 امروز متاسفانه یه فلاش بک رفتاری به گذشته زدم و خلاصه ریدم و الان هم خیلی عصبانی ام و تیتر مزخرفی بیش نیست.

 




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گر نگهدار من آنست که من میدانم ------ شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد لاله هاي سرخ Kworld قرانی ها دانلود موزيک جديد ساعت جی نـِدا نهـضــتِ دخترانِ امام مالک غنمی آریاپور دانلود آهنگ